صافی شنی 3

درسته که این صفات بقول شما از نقل وقول های آسمانیه ولی منظور من
آنچه را که ما بر اساس دانش مان از این نقل وقول ها ی آسمانی استدلال می کنیم است
چون در واقع حقیقت رحمان ورحیم چیز دیگری است و همینطور حقیقت خود قرآن
من یه کم به زبان ساده وقابل فهم بیان می کنم :
کسانیکه در راه علم قدم بر میدارن یعنی راه من می دانم را می روند.
اشتباهات همیشه از جهالت بر می خیزد اما جهالت همیشه در صدد تصحیح اشتباهات است
پس احتمال گمراهی کمتری در آن است جهالت تواضع خودش را دارد
به این دلیل است که بچه ها زودتر یاد می گیرند و پیران دیرتر
جا هلان ادعا می کنند که ما میدانیم آنوقت برای علم حقیقی باید به کجا بروی ؟.

.
.
.
نمی دونم چطوری این استدلال کردی که من خدا رو دست نیافتنی کردم
من فقط خدارو یه چیز نا شناخته ای میدونم ....نه اینکه بخواهم ازش شخصیت بسازم

خدا شخصیت نیست .
تر جیح میدم فکر کنم خدایی وجود ندارد تا اینکه بخوام ازش اینطوری شخصیت بسازم
و فکر کنم یه همچین خدایی وجود داره

خدا یک شخص حاضر نیست خداوند حضور است و در جایگاه بی نامی قرار دارد


فکر میکنم اینطوری بهتر میشه با این مسئله کنار اومد و ارتباط برقرار کردن با هاش راحت تره
جهان هستی جلوه ی تجلیات الهی است ...که اگه ما بتونیم
به جلوه های الهی عشق بورزیم ... میتونیم به خدا برسیم .
جائیکه شما عشق عاشق به معشوق رو کفر می دونید مگر نه اینکه معشوق وهمه
انسانها از جلوه های خداوندی اند که عشق ورزیدن به آنها میتونه ما رو به خدا نزدیک کنه
(البته عشق رو حانی نه عشق روانی یا منطقی که در جامعه زیاد می بینیم ).
.

سال نو رو به شما دوست ناشناس تبریک میگم و با خوندن نوشته اخیرتون امیدوار و خوشحال شدم.
ظاهرا خوتون هم به اشتباه بودن گفته هاتون پی بردید و نظرات درستی رو بیان کردید، البته با کلمات درست!!
در آخر نوشتتون باز هم به کلمات عجیبی برخوردم که اولا عشق منطقی بود و مترادف دونستن اون با عشق روانی که باز هم معنیش چندان مشخص نیست. توضیحی بفرمایید خوشحال تر میشم.
همیشه موفق باشید.

جالبه که بین نظر شما و نظر قبلی اینجانب، دقیقا یک ماه و 17 دقیقه فاصله بود!!!!
4مارچ تا 4 آوریل!
پوزش بابت این غیبت صغری..