اشاره به تلاش حکومت جهت تفرقه انداختن در جنبش سبز
از مانا نیستانی

تصویر زیر چند وقت قبل در راستای تلاش حکومت جهت حذف نمودن جریان سبز بطور طنز و سمبلیک منتشر شد.



کسی فکرش را هم نمیکرد که بتوان به این ایده جامه عمل پوشاند، اما عکس زیر دقیقا همین تلاش را نه به صورت سمبلیک و طنز آلود بلکه واقعی به تصویر می کشد. جایگزینی رنگ آبی به جای سبز!

عکسی از حذف رنگ سبز از پرچم ایران


دولت احمدی نژاد فاصله طنز و واقعیت را از بین برده است!

بدون شرح!
از نیک آهنگ کوثر

بدون شرح!
از مانا نیستانی

اشاره به طرح اجرای هدف مند کردن یارانه ها براساس خوشه بندی!


لازم به ذکر است در این طرح، خانواده فرضی 4 نفره
با حقوق کمتر از 315 هزار تومان شامل خوشه اول!
از 315 تا 521 هزار تومان شامل خوشه دوم بوده،
بقیه هم که مرفه بوده و یارانه ای نمی گیرند!
در خبر دیگری خط فقر 700 هزار تومان تعیین شده است.
همچنین "سخنگوي طرح تحول اقتصادي دولت" گفته است به 50 میلیون نفر خوشه اول و دوم، معادل 70 درصد جمعیت یارانه پرداخت می شود.
البته یارانه پرداختی هم تا امروز (چون این رقم بطور روزانه در حال کاهش است!) رقمی مابین 20 تا 40 هزار تومان است که برای همان خانواده فرضی می شود 80 تا 150 هزار تومان!
از این اخبار می توان نتیجه گرفت که حدود 70 درصد جمعیت ایران زیر خط فقر زندگی می کنند!
با چندتا حساب سرانگشتی هم مشخص می شود که اگر شما حداقل 10 میلیون تومان سرمایه داشته باشید، با سود بانکی 17 درصد جزء خوشه سوم محسوب می شوید، یعنی مرفه!
خیلی خوشبختی وجود دارد در ایران که نمیدانستیم . . .


بدون شرح!

امروز از اولین اخبار زیر نویس شده شبکه پرس تی وی خبر بمبگذاری در تهران و ترور استاد دانشگاهی در تهران بود که شبکه های داخلی نیز به آن پرداختند.
تلویزیون حکومتی با شدت هرچه تمام تر و با پخش تصاویر وفیلم های صحنه حادثه و انتشار گزارش ترور و نسبت دادن آن به گروه های ناشناخته که البته در نهایت آنها به آمریکا و اسراییل می رسد! تلاش کرد تا فرد ترور شده را حامی ولایت، دانشمند هسته ای و این ترور را نشانه ای از پیشرفت های شگرف ایران در علم هسته ای بداند!
از دیگر سو جنبش سبز حمایت فرد ترور شده از میرحسین موسوی قبل از انتخابات و سبک و سیاق فکری وی را منتسب به خود می داند و بیان می کند که او دانشمند فیزیک بوده نه هسته ای.
عده ای دیگر هم کلا این قائله را دعوا بر سر لحاف ملا می دانند و می گویند که نه ولایی اش مهم است نه هسته ای، بلکه هدف، گرفتن زهره چشم از اساتید دانشگاه و کلا قشر روشنفکر است، با استناد کردن به نامه 88 تن از اساتید دانشگاه به رهبری.
البته دوستی هم از پرداختن به حواشی ماجرا و مسائل سیاسی انتقاد کرده و اصل کشته شدن افراد را یادآوری میکند.
جدای از این موارد به نظر می رسد که حادثه ترور برخلاف ادعای حکومت خیلی واضح نیست،
-اولین دلیل این مدعا همین که به سرعت انفجار، حکومت عامل قطعی آن را از رسانه اش تعیین می کند و عامل را گروهی می داند که از گروه بودن فقط یک اسم را یدک میکشد.(هویت در دست ساخت است!)
-دومین دلیل آنکه معمولا برخلاف اخبار خارجی ناخوشایند (مربوط به مسلمانان سایر کشورها) اینگونه اخبار منفی داخلی که ناشی از ضعف سیستم اطلاعاتی و امنیتی حکومت است بسیار دیر و یا هیچ وقت منتشر نمی شود- بسته به سطح مطلعین خبر-.
در حالت نرمال، سریع ترین خبر از رسانه داخلی بایستی ظهر یا بعد از ظهر و آن هم با شک و تردید بسیار باشد، مانند خبرهای بمب گذاری در اهواز یا شیراز (که اولین اخبار حادثه تروریستی شیراز، به عنوان حادثه در اثر بی احتیاطی ذخیره مواد منفجره جنگی عنوان شد! آنهم با تصاویر فردای حادثه)
-سوم اینکه در تصاویر منتشر شده از تلویزیون حکومتی، جمعیت زیادی مشاهده می شود و رفتگران در حال نظافت و پاکسازی محل حادثه بوده اند که با توجه به زمان وقوع انفجار قاعدتا بایستی محل، ممنوع الورود بوده و آثار جنایت بررسی شود نه پاک!
البته این احتمال نیز بعید نیست که سیستم های امنیتی از این حادثه از قبل خبر داشته اند که اطلاع داشتن لزوما به معنای دخالت در حادثه نیست.
-به عوامل دیگری نیز می توان اشاره کرد که حادثه تروریستی فوق را از حوادث دیگر مشابه جدا می کند اما هرچه باشد با گذر زمان حدس و گمان ها به واقعیت نزدیکتر می شود. خصوصا بعد از جهت گیری های رسمی افراد مختلف نسبت به این اتفاق.
خوشبختانه امروزه در عصر اطلاعات هیچ چیز از دید هیچ کس پنهان نمیماند و خورشید حقیقت درخشان تر از همیشه می تابد.
از اینجا به خانواده قربانی و دوستان ایشان تسلیت عرض می کنم.

اوضاعِ تحولات این روزها و خصوصا بعد از 16 آذر، عاشورا و حوادث آن بسیار تند شده است، و حکومت بشدت و با تمام نیرو سعی در حفظ خود دارد و دیگر وجود بحران را نمیتواند انکار کند و شروع به مبارزه خشن و ایجاد ترس کرده است.
متاسفانه اینجانب اصلا به کارساز بودن ترساندن ملت ایران معتقد نیستم و تا کنون نیز ملت نشان داده است هرچه که باشد، نسبت به "ترسیدن" بسیار مقاوم است.
از طرف دیگر هواداران داخلی و خارجی حکومت -خصوصا بعد از حوادث اخیرتر!- بتدریج در حال پیاده شدن از قطار حکومت هستند، از متحدان خارجی مثل حزب الله لبنان گرفته تا روسیه و از آن طرف، طرفداران داخلی مانند آقای حسینیان،-نماینده افراطی مجلس-. بسیاری از گزارش های نقل قول شده از سازمانهای اطلاعاتی اجنبی ها نیز خبر از سقوط حکومت فعلی در سال جاری میلادی داده اند.
همه این نشانه ها و تغییرات خبر از وقوع حوادثی دارد که اگر این اتفاق آنطور که پیش بینی کرده اند به زودی بیافتد، احتمال احساسی شدن و نداشتن خط مشی عقلانی به دنباله خلاء قدرت پیش بینی می شود که برنده آن میدان کسی بجز افراطیون نیست.(خدا می داند که افراط به چه سمتی؟)
شاید تنها راه عبور از این بحران کم کردن سرعت تغییرات و فرصت دادن به عقل، روشنفکران و جامعه است تا نسبت به پیش آمده های اتفاقی، تعقل و اجماع کنند و از افتادن در راه افراط و تفریط جلوگیری شود، چه هنگام مبارزه با حکومت که خطر خشونت آن را تهدید می کند و چه پس از آن.
متاسفانه در این شرایط همواره هدف و چشم انداز تغییر وضع کنونی است و کمتر کسی به آینده پس از تغییر فکر میکند و آن را ناشی از خوشبینی زیاد می داند، همان دامی که کل افراد اعم از رهبر و رهرو در انقلاب 57 کمابیش در آن قرار گرفتند و پس از تغییر ناگهانی، احساسات بر همه رفتارها مسلط شد...
همیشه شرایط فعلی شناخته شده و با ثبات است، در این شرایط بایستی آنقدر فرصت باشد که آحاد جامعه بتوانند خود را برای رویارویی با شرایط جدید آماده کنند و قدم به مرحله ای تازه در زندگی جمعی خود در این سرزمین بگذارند.
سرزمینی که پر است از احساس و تشنه عقل و درایت.

بدون شرح!
از نیک آهنگ کوثر


اشاره به اتفاقات اخیر
از مانا نیستانی


اشاره به اظهارات آقای علم الهدی در تظاهرات حکومتی تهران که مخالفان را بزغاله و گوساله نامید!
از نیک آهنگ کوثر
پ.ن: من همینطور برایم سوال باقی مونده، ایشان که در جمع و پشت بلندگو این کلمات را بکار بردند واقعا در ذهنشان چی تصور کردند؟!



از مانا نیستانی


اشاره به زیر کردن عزاداران و مردم معترض با ماشین نیروی انتظامی در روز عاشورا


عاشورا در زمان خود حادثه ای سیاسی اجتماعی بوده است که با گذشت زمان و حضور آل پیامبر در این حوادث، رنگ مذهبی به خود گرفته است. خیلی ساده می توان واقعه عاشورا را اقدام یک حکومت خود نشانده و مستبد در سرکوب مخالفان برحقش دانست.

سرکوبی که با تمهیدات امنیتی آن روز کاملا دقیق و حساب شده بوده است به طوری که ارتش حکومتی بدور از چشم خبرنگاران (تاریخ نگاران) و افکار عمومی، قافله مخالفان را در بیابانی تحت کنترل خود محبوس می کند و پس از چند روز محاصره و فشار بر آنان چون نمیتواند آنان را با خود همراه کند -و مشروعیتش را افزایش دهد- به عنوان آخرین راه حل اقدام به کشتار آنان می کند و میکند آنچه را که نمی بایست بکند و با نقشه ای از قبل تعیین شده این وحشیگری را -از رسانه های حکومتی- جنگ علیه کفار تبلیغ کرده و حتی آن را پیروزی دانسته و جشن برپا میکند!

این خط مشی سیاسیِ حکومت های نامشروع -مبنی بر سرکوب مخالفان- قرنهاست که با تغییراتی اندک همچنان ادامه دارد، و به همین دلیل بطور برجسته، قیام عاشورا از نظر آزادی خواهان و آزاد اندیشان، به عنوان نماد مقابله با حکومت های جور و مستبد شناخته می شود. زیرا عاشورا ماهیتا قیام بر علیه حکومت ظالم و مستبد است و هیچگاه تاکنون حکومتی نتوانسته است خود را به جای فرزندان پیامبر جا بزند و مظلوم نمایی کند.(حتی حکومت فعلی نیز با توجه به ادعاهای اسلامی بودن نتوانست از این قسمت استفاده ای کند و تنها بر هتک حرمت عاشورا تبلیغ میکند) این دقیقا همان نکته عاشورا و راهنمای آزاد اندیشان بوده است، که اندیشمندان بسیاری به آن اشاره کرده اند.
تنها زمانی این نکته علیه حکومتی خنثی می شود که حکومت مشروعیت و مقبولیت داشته باشد. در غیر اینصورت در دام خشونت و سرکوبِ همان حکومت یزیدی می افتد و بتدریج مضمحل میشود.

حال بسیار جالب است که افرادی نادان چطور این پیام روشن "مظلومیت حق" و "آزادی خواهی" عاشورا را با عرصه جنگ طلبی اشتباه می گیرند و فکر میکنند که محرم الحرام، ماه کشتار است؟!!

تلقی اینان از اسلام و نوادگان پیامبر، دین و افرادی خونریز و جنگجو است که منتظر فرصت آدم کشی هستند، و با همین برداشت اشتباه خود را پیرو این دین و افراد فرضی تصور می کنند.
به نظر من تحریف دین و ارائه چهره خشن از اسلام توسط علمای دینی دقیقا همان چیزی است که پایه ریزان فرقه طالبان خواستار آن هستند. و دین و آیینی که نتواند امروزه بدون تجاوز و تعدی به دیگران بقای خود را حفظ کند محکوم به فناست. اینان دقیقا -دانسته یا ندانسته- خواستار پایان دین اسلام یا حداقل تشیع می باشند.
تفاوت و انحراف در حکومت را وقتی واضح و با معنا تر می توان دید که پیام -صلح طلبانه- میرحسین موسوی را با صحبت های نمایندگان مذهبی رهبری و حکومت مبنی بر برخورد و سرکوب و قتل مقایسه کنیم. اینجاست که برداشتهای غلط از دین نمود می یابند.

از قدیم گفتند: دشمن دانا بلندت میکند// برزمینت میزند نادان دوست

پ.ن: پیام عکس آنقدر متوحش و چندش آور بود که نتوانستم حرفی نزنم، تصمیم گرفته ام که این روزها بیشتر ببینم و کمتر بگویم. زیرا چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.. من هم مثل بسیاری از دوستان از حوادث اتفاق افتاده در این روزها متعجب و اندوهناکم.
امیدوارم هرچه زودتر همه چیز آنطور که باید اصلاح شود.


بدون شرح

متن کامل بیانیه بدون هیچ توضیحی به دنبال می آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبدالله. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و وال لمن والاکم و عاد لمن عاداکم. فیالیتنی کنت معکم فافوزا فوزا عظیما

همواره به اینجانب و دوستان گفته می شد که اگر شما اطلاعیه ندهید مردم به خیابانها نخواهند آمد و آنان از اعتراضات و مطالبات خود دست برخواهند داشت وآرامش به کشور برخواهد گشت. بنده به عنوان یک همراه جنبش عظیم سبز مردمی با این نظر موافق نبودم و می اندیشیدم که تا اصلاحات لازم با تکیه براصول روشن که می توان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد، صورت نگیرد ، آب رفته به جوی باز نخواهد گشت.

برای مراسم عاشورای حسینی علیرغم درخواستهای فراوان، نه جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی اطلاعیه دادند و نه حجت الاسلام و المسلمین خاتمی اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم. با این وصف یک بار دیگر مردمی خداجوی به صحنه آمدند و نشان دادند که شبکه های وسیع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است، منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی مانند. در حالی که مردم نه روزنامه همراه و مشوقی در کنار خود داشتند و نه از صدا و سیما، به عنوان رسانه ای ملی و بی طرف و منصف و عاقل بهره می بردند. باز همه ملت ها و جهانیان شاهد بودند که در میان طوفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها، عزاداران حسینی در این روز مقدس حسین حسین گویان به صورت مسالمت آمیز و بدون شعارهای تند روانه میدانها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند و این بار نیز چون دفعات گذشته با اعمال تحریک آمیز مواجه شدند، خشونت های غیرقابل باور چون زیر کردن راهپیمانان، تیراندازی نیروهای لباس شخصی که امروز هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و روز بروز پرده از چهره آنان و سرانشان کنار زده می شود، فاجعه ای را آفرید که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست.

مشاهده فیلم های تکان دهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها، تیراندازی ها و آدم زیر کردن ها و ترورهاست . جالب آنکه در بعضی از این فیلم ها دیده شده است که مردم در پشت چهره نیروهای انتظامی و بسیجی مهاجم برادران خود را می بینند و در شرایط بحرانی و پر از خشم و هیاهوی آنروز سعی می کنند بدانها آسیبی نرسد. اگر صدا و سیما یک جو انصاف و عقل داشت می توانست برای تلطیف فضا و نزدیک کردن مردم به همدیگر گوشه ای از این صحنه ها را نشان دهد. ولی هیهات! جریان روزهای بعد از عاشورا و گسترش دستگیریها و دیگر تمهیدات دولتی نشان می دهد که مسئولان اشتباهات گذشته را این بار در وسعت بیشتر تکرار می کنند و آنها می اندیشند سیاست ارعاب تنها راه حل است.

گیرم که چند روز با دستگیریها ، خشونت ها ، تهدیدها و بستن دهان روزنامه ها و رسانه ها سکوت برقرار گردید، تغییر قضاوت مردم را نسبت به نظام چگونه حل می کنید؟ تخریب مشروعیت را چگونه جبران می نمائید؟ نگاه ملامت آمیز و متعجب همه جهانیان از این همه خشونت یک دولت به ملت خود را چگونه تغییر می دهید؟ با مشکلات بر زمین مانده اقتصادی و معیشتی کشور که به دلیل ضعف مفرط دولت روزبروز وخیم تر می شود چه می کنید؟ با چه پشتوانه ای از کارآمدی و انسجام ملی و سیاست خارجی موثر، سایه قطعنامه ها و امتیازخواهی های بیشتر را در سطح بین الملل از سر کشور و ملتمان دور می کنید؟

اینان می اندیشند با عقب راندن نخبگان و روشنفکران و دانشگاهیان و فعالان از صحنه سیاسی خواهند توانست بدون پرداختن ریشه ای به مسائل امروز کشور به دیروز قبل از انتخابات برگردند؟ اما کسانی که تاریخ را خوانده اند و کمی با ماهیت پیچیده جوامع آشنایی دارند می دانند که این تفکر ناشی از یک توهم واقع گریز و پناه بردن به رویکردهای کم عمق و گول زننده است .

بنده به صراحت و روشنی می گویم فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد . سخنان روز چهارشنبه میدان انقلاب و قبل از آن نماز جمعه هفته پیش دانشگاه که توسط چهره های منتسب به نظام ایراد گردید، نتایج هر نوع اقدام تروریستی را مستقیما به سمت کانون نشانه خواهد رفت و گره مشکل بحران کنونی را نا گشودنی خواهد ساخت. گوساله و بزغاله خواندن بخش عظیمی از جامعه و خش و خاشاک نامیدن آنان و مباح کردن خون عزاداران حسینی فاجعه ای است که هم اکنون توسط افرادی مشخص و صدا و سیما در جامعه رخ داده است. این چه سخنرانی است که از تریبون دولتی مردم را به جنگ با یکدیگر دعوت می کند و یک عده را حزب الله می نامد و عده ای دیگر را حزب الشیطان؟ بارها در یک سخنرانی کوتاه اعلام می کند مردم توجه کنید جنگ است! آیا این سخنان دعوت به جنگ و شورش داخلی نیست ؟ با توجه به استفاده از اصطلاحات مذهبی و اشاره به آیات و روایات ، این مراجع عظام و روحانیون فاضل هستند که می توانند بگویند با این گونه اشخاص چه می توان کرد؟

آنچه به بنده به عنوان یک فرد کوچک این جامعه مربوط می شود استقبال از هر هجمه ای در راه اسلام و کشور عزیزمان است و سخنان چند روز اخیر بنده را به یاد کلام امام رحمه الله علیه می اندازد که " بکشید ما را ، ما نیرومند تر می شویم". بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.

بنده به صراحت می گویم تا وجود یک بحران جدی در کشور به رسمیت شناخته نشود، راهی برای خروج از مشکلات و مسائل پیدا نخواهد شد. عدم اذعان به بحران ، توجیه گر ادامه راه حل های سرکوبگرانه خواهد شد. اذعان به وضعیت بحرانی می تواند راه حل را نه در سرکوب که بر سر آشتی ملی قرار دهد . تهمت بی دینی و همراهی با قدرتهای بیگانه مستکبر و افراد بدنام و جریانهای منحوسی چون منافقین به فرض آنکه به حذف فیزیکی تعدادی از خدمتگزاران اسلام و مردم منتهی شود ناشی از چشم بستن به ماهیت مشکلات ملی کشور است. من به عنوان یک دلسوز می گویم منافقین با خیانت ها و جنایت های خود مرده اند، شما برای کسب امتیازهای جناحی و کینه ورزی آنها را زنده نکنید .

من لازم می دانم قبل از آنکه راه حل خودم را برای خروج از بحران مطرح سازم ، برهویت اسلامی و ملی و مخالف سلطه بیگانگان و وفادار به قانون اساسی ما و جنبش سبز تاکید نمایم. ما پیروان اباعبدالله حسین علیه السلام هستیم. ما شیفتگان حریتی هستیم که منادیش آن امام مظلوم بود . ما پیرو کسی هستیم که در قلمرو وسیع اسلامی ربودن خلخالی از پای یک زن را برنمی تابید. ما معتقد به تفسیر رحمانی از اسلام هستیم که انسانها را یا هم کیش هم می دانند و یا همسانانی در خلقت. نگاهی که بر کرامت ذاتی انسان باور دارد و برنمی تابد که ضارب او در زندان با غذایی جز شبیه غذای او نگهداری شود و یا مورد شکنجه و امثال آن قرار گیرد.

بنده و دوستان عزیزم که امروز بسیاری از آنها در زندانها محبوس هستند پای بندان سرسخت استقلال کشور هستیم و از اینکه بازار اسلامی ما تبدیل به یک بازار مکاره برای کالاهای بیگانه شده است رنج می بریم. ما به شدت با فساد موجود که ناشی از سیاستهای سوء و عدم تدبیر است مخالفیم. ما می گوئیم نهاد بزرگ و تاثیر گذاری چون سپاه اگر هر روز چرتکه بیاندازد که قیمت سهام چقدر بالا و پائین رفته نمی تواند از کشور و منافع ملی آن دفاع نماید؛ هم خود به فساد کشیده می شود و هم کشور را به فساد می کشاند . ما می گوئیم و حاضریم در مباحثات نشان دهیم که امروز منافع و حقوق مستضعفان و کارگران و کارمندان و سایر اقشار ملت در یک فساد بزرگ در حال غرق شدن است . جنبش سبز مخالف دروغ است و آنرا آفتی خانمان برانداز برای کشور می داند و از اینرو دروغ های سیاسی و امنیتی و اقتصادی و فرهنگی و امثال آنرا خطری بزرگ برای کشور می دانیم.

ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید که بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند. ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، تفتیش عقاید، تجسس، بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها را مخالف دین مترقی و رهایی بخش خود و مخالف قانون اساسی برآمده از این دین می دانیم. ما ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی حرام می دانیم و می گوئیم که سند چشم انداز ملی بیست ساله که به تایید همه ارکان نظام رسیده است امروز به یک ورق پاره بی ارزش تبدیل شده است. ما هشدار می دهیم که رقیبان بزرگی در منطقه با رشدهای اقتصادی دو رقمی در حال ظهور هستند و روز به روز قوی تر می شوند . درحالیکه ما متاسفانه از دادن یک بودجه سالانه و نگهداشتن حسابهای ذخیره ارزی و امانت در سپرده های مردم و پاسخگویی در مقابل دیوان محاسبات عمومی و مجلس شورای اسلامی عاجز هستیم .

ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی . تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم و نه امید یاری آنها را داریم و می دانیم با اصالت قدرت در روابط بین اللمل هر کشور به دنبال منافع ملی خود است و ما بیزار از کسانی هستیم که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی گذارند . و مضحک است که بما تهمت اهانت به قرآن ، عاشورای امام حسین یا پاره کردن عکس حضرت امام قدس سره زده شود . مسلما حرمت شکنی اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد مورد تایید ما نیست، اما بدترین نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بیگناه و عزادار در روز عاشورا و در ماههای حرام می دانیم .

اما من برآنم که راه حل مشکلات پیش آمده و بحران موجود چنین است؛ وضعیت کشور امروز چون رودخانه خروشان و عظیمی است که سیلابهای تند و حوادث گوناگون باعث طغیان و گل آلود شدن آن شده است . راه آرام کردن این رودخانه بزرگ و روشن ساختن و زلال کردن آب آن در یک اقدام سریع و عاجل امکان پذیر نیست . اندیشیدن باین گونه راه حلها که عده ای توبه کنند و عده ای معامله کنند و بده و بستانی صورت گیرد تا این مشکل بزرگ حل شود عملا به بیراهه رفتن است .

بنده راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می دانم که بتدریج و طی یک فرآیند تدریجی کیفیت آب و وضع رودخانه را تغییر دهد . و نیز اعتقاد دارم که هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند . بنده تعدادی از این راه حلها را که چون نهرها و چشمه هایی از اب روشن می تواند فضای ملی را تحت تاثیر قرار دهد و اوضاع را به سمت بهبود ببرد، بیان می کنم :

1- اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت های غیرمعمول در مقابل کاستی ها و ضعف هایش نشود و دولت مستقیما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است . به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چهارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد .

2- تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخاباتها به نوعی که اعتماد ملت را به یک رقابت آزاد و منصفانه و بدون خدعه و دخالت قانع سازد . این قانون باید شرکت همه ملت را علیرغم تفاوت در آراء و اندیشه ها تضمین کند و جلوی دخالت های سلیقه ای و جناحی دست اندرکاران نظام را در همه سطوح منتفی سازد . مجالس اولیه انقلاب می تواند به عنوان الگویی مورد توجه قرار گیرند .

3- آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها . بنده یقین دارم که این اقدام نه به ضعف که به درایت نظام تعبیر خواهد گشت . و نیز آگاهیم که جریانهای سیاسی منحطی با این راه حل مخالف هستند .

4- آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه های توقیف شده جزء ضروریات روند بهبود است . ترس از آزادی مطبوعات باید از بین برود و تجربیات جهانی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد . گسترش کانال های ماهواره ای و اهمیت یافتن آنها و تاثیرگذاری قاطع این رسانه که بخوبی ناکافی بودن روش های قدیمی و محدودیت صدا و سیما را می رساند . پارازیت ها و محدودیت های اینترنتی می تواند برای مدت کوتاهی اثرگذار باشد . تنها راه چاره داشتن رسانه هایی متنوع و آگاه و آزاد در داخل کشور است . آیا زمان آن نرسیده است که با اقدامی شجاعانه و ناشی از اعتماد به متفکران و نیروهای خلاق جامعه ، نگاهها را از آنسوی مرزها به شکوفایی خلاقیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی داخلی برگردانیم ؟

5- برسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب و تشکل ها و پایبندی به اصل 27 قانون اساسی . اقدام در این زمینه که می تواند با درایت و همکاری همه علاقمندان به کشور صورت گیرد در طول چند ماه می تواند فضایی توام با دوستی و محبت ملی را جایگزین در گیری سازمان بسیج و نیروهای امنیتی با مردم و یا درگیری مردم با مردم نماید .

به بندهای فوق پیشنهادات دیگری نیز می توان اضافه کرد . به نظر بنده حتی یک جوی کوچک زلال در این بین می تواند مغتنم باشد . ضرورتی ندارد همه بندها با هم شروع شود . مشاهده عزم در این راه بروشنی افق کمک خواهد کرد . و کلام آخر آنکه همه این پیشنهادات بدون نیاز به توافق نامه و مذاکره و داد و ستدهای سیاسی و از موضع حکمت و تدبیر و خیرخواهی می تواند اجرایی شود .

پست‌های جدیدتر پست‌های قدیمی‌تر صفحهٔ اصلی